فهرست مطالب:
ویدئو شاملِ: شرحِ ایده، مثال و معرفیِ منبعِ اصلی
اگر دلتان تغییر و تنوع میخواهد
اندازهی ویدئو: ۳ دقیقه و ۲۲ ثانیه
دو پیشنهاد برای ایجاد تغییر و تنوع:
نمونهای از داستانکهای خودم که با همین تمرین نگاشته ام:
سبزی خوردن- درختِ نخل- کانال آب- ترویج
برگهای آفتابسوختهی درختِ نخل همسو با بادِ داغِ نمکی، به اینطرف و آنطرف تاب میخوردند. گوشهی زیراندازِ حصیری تا نوکِ سایهی داغِ درخت پهن بود. کانالِ آب از میانِ تشویشِ صدای نجلا میگذشت و جریانش را پشتِ گردنِ محمد میریخت. از سفره ی ناهار یک مشت سبزیخوردن، یک شلشلو* و چند مگس مانده بود.
مرد رویش به لبهای زن اما نگاهش به چیزی که میشنید بود. با آرنجی که روی آن لم داده بود بلند شد: « از اول یه بار دیگه بخون.»
نجلا همگام با پایین کشیدن شستش چشمانش را به سمت بالای صفحهیِ گوشی سُر داد: «بیست و چهار سال زندان بابت ترویج فساد و فحشا از طریق کشف حجاب و پیادهروی بدون حجاب.»
کلمات اتفاقی را از کجا پیدا کنیم؟
من کلماتم را اینطور پیدا می کنم:
۱- به کسی پیام میدهم و از او میخواهم چهار کلمهی اتفاقی به من بگوید و تا جایی که میتواند در بیربط بودنشان بیرحم باشد. (مادرم و خواهرم این وظیفهی خطیر را بعهده دارند)
۲- ماههاست که شبها با کتابهای محمد قائد روزم را به پایان میرسانم. فردا صبحش اتفاقی دستم را روی صفحهاتی که دیشبش خونده بودم میچرخانم و هر چه بیابم بیچون وچرا میپذیرم.
می توانید کلمات جالبی که در روز میشنوید را جایی بنویسید تا همیشه یک کلمهدانیِ مشخص و آماده داشته باشد.
شما برای پیدا کردن کلماتِ اتفاقی چه می کنید؟ مشتاقم تجربهی شما را بدانم.
لینک تمرینِ بعدی به زودی همینجا منتشر خواهد شد.
------------------------------
اگر می خواهید در مورد من بیشتر بدانید: «در مورد من»
اگر می خواهید بدانید «داستان چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟» این لینک را بفشارید.